امری لازم و فینفسه قابل تقدیر؛ چرا که بیتردید فهرست سؤالهای نخبگان و مردم از رئیس دولت آنقدر مهم و طولانی و مؤثر بود که «اقناع افکار عمومی» درخصوص آنها را به یک ضرورت و اولویت ملی برای مدیریت جامعه تبدیل کند.آنچه در جریان گفتوگوی «نهچندان ویژه» تلویزیون با ایشان رخ داد، اگرچه تکرار سخنان منتظره بود، اما خالی از «ویژگیهای قابل انتظار» نبود. حرفهای بدیع، طرح سؤالهای جدید و خلق سوژههای تازه در صحنه عمومی. رسانههای دولت، سخنان دکتر احمدینژاد را با هدف «آرامسازی افکار عمومی» موفق ارزیابی کردند.
پاسخ به یک سؤال سیاسی و انتخاباتی، یک برش از این گفتوگو- و نه مصاحبه- است. اعلام بیخبری رئیسجمهور درخصوص زمان برگزاری انتخابات مجلس نهم، جواب ایشان به سؤال بیرمق مجری و در عین حال سؤال جدی بسیاری از مسؤلان درجه اول کشور، نخبگان، رقبای سیاسی و نیز افکار عمومی بود. از روسای قوا گرفته تا مسئولان نهادهای نظارتی، خطبای جمعه تا مراجع و علما، و از منتقدین سیاسی تا اهالی رسانه مدتهاست پیوند جریانی آلوده در دستگاه مجریه را فریاد میکشند و «رسما» نشانههای از جامه بیرون مانده اهداف انتخاباتیاش را با چشم غیرمسلح میبینند. ابهامات و اتهامات پرشمار، مستند و البته بیپاسخ در مورد حلقه اول یاران رئیسجمهور را دهان به دهان روایت و بر صفحه رسانهها مرور میکنند؛ و همچنان امیدوار سخنیاند تا حساب رئیسجمهور را از جماعت فوق جدا کنند.
ابهامات فوق اگر اثبات نشده هم باشند، لااقل دلیلی بر ردشان اقامه نشدهاست؛ ضمن اینکه حتی درستی همه این ابهامات نیز دلیل ارتباط و سهم داشتن رئیسجمهور در آنها نیست. اما از منظر افکار عمومی، پاسخ ندادن به این ابهامات، شاید صورت مسئله را پاک کند - که نمیکند- اما قطعا مسئله را حل نخواهد کرد. اگر از نقد اظهارات ایشان در زمینه ادغامها و جایگاه قانون و... بگذریم، درخصوص دخالت و سازماندهی فرایند انتخابات پارلمانی نهم توسط طیفی از مدیران مؤثر دولتی، 2جمله بیش نگفتند. اول اینکه «احدی از دولت حق دخالت در انتخابات را ندارد» و دوم اینکه «اصلا انتخابات کی هست؟!» هرچه جمله اول درست و برازنده است، جمله دوم متاسفانه به همان میزان آن را نقض مینماید! اعلام بیاطلاعی مجری اصلی انتخابات از تاریخ آن، کمتر کسی را آرام میکند.
نقل است که امیرالمؤمنین علی(ع) در جنگ صفین و در میانه کشاکش شمشیرها فریاد کسی را شنید که در جبهه دشمن بود و او را با یک سخن باطل صدا میزد و پاسخ میطلبید. ولی خدا فرمان به توقف درگیری داد و فرمود: اکنون این حق توست که بهعنوان یک شهروند پاسخ آنچه را گفتی بدانی. پس از پاسخ مستدل علی (ع) دوباره نبرد آغاز شد. هم ایشان در بخشی از خطبه ماندگار 214 نهجالبلاغه پرسشگری را «حق مردم» و پاسخگویی را «تکلیف الهی» خود بهعنوان یک حکمران دانسته و البته میفرمایند: «همانا حق برای سخن گفتن، وسیعترین میدانها و برای عمل کردن، تنگترین میدانهاست» پاسخگویی حق مردم بر مدیران است و این حق تنها با شفافیت «ادا» میشود. شجاعت و صراحت احمدینژاد که از جمله ویژگیهای انحصاری اوست، برای رفع تردیدهای افکار عمومی بیشتر از مطایبه کارساز است.
فرض را بر این میگذاریم که روایت رسانههای دولت صحیح باشد و رئیسجمهور برای آرام کردن مردم سخن گفته باشد. اگر چنین باشد و صرفنظر از دلایل این ناآرامی افکار عمومی، تجربه بشری چنین توصیه میکند: افکار عمومی هرگاه قانع شد، آرام هم میشود.